آخرین اخبار
کد مطلب: 74858
چه کساني آبروي ملت و استقلال نظام را به يغما بردند؟
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 732

به گزارش سلام لردگان -

«مسئولان موظف به حفظ عزت و استقلال ملي و آبروي ملت ايران هستند.»

اين يکي از جملات گرانبهاي امروز رهبر معظم انقلاب در ديدار خود با فرماندهان و کارکنان نيروي هوايي است. عزت و استقلال و آبروي ملت و نظام يکي از وظايفي است که بار مسئوليت مسئوولان را سنگين تر مي نمايد. مسئولاني که در جايگاه رکن نظام به خدمت مشغول هستند بايد بيشتر نسبت به اين مسايل دقت داشته باشند چرا که پشتوانه ملت در حفظ استقلال و آبرو ، مسئولان رده بالاي نظام ميباشد.

از طرفي کساني که در جايگاه قدرت در نظام قرار مي گيرند دستان پر قدرتي براي بازي در ميادين مختلف دارند لذا کافي است که ارزشهاي اسلام و انقلاب به ورطه فراموشي سپرده شود ديگر آن چيزي که به صلاح نظام و ملت باشد ديده نمي شود.

اين حفظ آبرو و استقلال ملت در محورهاي هاي گوناگون متبلور مي شود که مهمترين آنها به شرح زير است:

يکي ازمحورها، تن ندادن به دشمن و زير سلطه استکبار نرفتن است. اين بدان معني است که زير يوغ استکبار رفتن چيزي جزء از بين بردن استقلال را در بر ندارد. اگر امروز صحبت از مذاکره با امريکاست بايد مسئوولان به پيام اين مذاکره توجه کنند.آيا اين يک تهديد است يا يک فرصت؟ آيا پذيرش شروط مذاکره آبروي نظام را از بين نمي برد و بر ارزشهاي 34 ساله نظام و انقلاب، مهر فراموشي نمي زند؟

محور ديگر، درک مصلحت ها در نظام است. مصلحت به معناي نقض قانون نيست بلکه به اين معناست که شرايط محيطي را کاملا درک و بر مبناي آن در انجام امور پيشروي شود. اگر وحدت امروزبين قواي کشور به عنوان مصلحت براي مسئوولان درک نشود و دائم بر طبل عدم وحدت زده شود در حالي که نظام سلطه منتظر همين آدرس هاي غلط از سوي مسئوولان نظام است، اين مي تواند نمونه اي از بي آبرو کردن ملت و نظام باشد.

در طول تاريخ پس از انقلاب بسياري بودند که با گرفتن قدرت، آبروي نظام را با خطر مواجه کردند ولي از طرفي هم از صحنه اذهان به کل پاک شدند. خيانت هايي که برخي مسئولان به نظام روا داشتند باعث اين بي آبرويي ها شد و استقلال نظام را زير سوال برد.

-         بني صدر يک از آن مسئولاني بود که به قطعيت در بي آبرو نمودن نظام تلاش مي نمود. هر چند وي به عنوان يکي از قواي نظام به حساب مي آمد ولي در مورد خيانت بني صدر مي توان به قطعيت سخن به ميان آورد، بني صدر در آن روزها با صراحت تمام دست در دست منافقين (مجاهدين خلق) نهاد و همواره در تجمعاتي که او به عنوان سخنران حضور داشت، بيشترين طرفداران او از اعضاي منافقين بودند. در حادثه 14 اسفند اين همکاري سازمان يافته تا حدودي آشکارتر شد و به ميزان گسترش يافتن تأثيرگذاري سازمان بر بنيصدر فاصله وي با امام بيشتر ميشد نکته قابل تأمل اينکه تا قبل از اين ائتلاف، سازمان مجاهدين خلق از طريق يک گروه دست ساخته و هدايت شده به حذف فيزيکي شخصيت هاي فکري نائل ميآمد و در ظاهر هرگونه اعمال تروريستي را محکوم ميساخت. اما با رسميت يافتن پيوند آقاي بنيصدر و اين سازمان، مسئوليت اقدامات تروريستي رسماً به عهده گرفته ميشد و آقاي بنيصدر هم هرگز از آن تبري نميجست.

ارتباط او با سازمان سيا و ارائه مشاوره اقتصادي به آمريکايي هاست که اتفاقا يک نکته مهم همين موضوع مي باشد که فردي که رسما از سيا حقوق مي گرفته و براساس برنامه ريزي و تاکتيک هاي تبليغاتي بکار گرفته به درون جريان انقلاب نفوذ و به عنوان رئيس جمهور انتخاب شده، بايد در راستاي سياست ها و برنامه ريزي دشمنان نظام فعاليت کند البته با پوشش مناسب تا در زمان مناسب يا انقلاب را منحرف و در دامن دشمن بياندازد و يا نظام را سرنگون کند و در آن زمان، جنگ تحميلي در راستاي اهداف دشمنان نظام و براي سرنگوني نظام جمهوري اسلامي صورت گرفت و روش هاي بکار گرفته شده بني صدر براي رسيدن به مقام فرماندهي کل قوا تماما از ديدگاه همگان در راستاي همان هدف نفوذ و نابودي انقلاب به هر شيوه بوده است .

او هشدار امام راحل را در مورد پرهيز از دنيادوستي و غرور کاذب و کيش شخصيت جدي نگرفت و رفته رفته بر اساس اعتقاد و غروري که نسبت به قدرتش داشت بر انحرافش از مسير انقلاب و شعارهاي انقلابي و اصول اوليه انقلاب افزوده شد.

 

-         دولت اصلاحات با نظرات و تفکرات روشنفکرانه غربي به سمت اصلاح که نه، تغيير گفتمان نظام و حتي گاهي هم به سمت تغيير ساختار پيش مي رفت نيز در اين جرگه قرار دارد. از آنجايي که با راي مردم اين دولت روي کار آمد ولي انشقاق دولت از ملت و رو کردن به نظرات دشمن و اجرايي نمودن خواسته هاي دشمن، آبروي ملت را به يغما بردند.

از سويي ما برخي مسئولان سابق دولت اصلاحات را مي بيمنيم که امروز در بنگاههاي خبر پراکني دشمن در جهت تخطئه نظام پيش ميروند. هر چند که در دوران مسئوليتشان همه چيز براي مردم روشن بود ولي با رفتن آنها به سوي دشمن موجب بي آبرويي بيش از پيش ملت گشتند، هر چند خود آنها بيش از ملت بي آبرو شدند.

 

-         سران فتنه همان کساني که با ملتهب نمودن فضاي داخلي کشور و توسل به بيگانگان فتنه 88 را به پا کردند تا از دل آن قدرت و تغيير گفتمان را بدست آورند نيز در اين گروه جاي مي گيرند. علي رغم اينکه در ظاهر دغدغه هاي مردمي را بيان ميداشتند، ولي به دنبال تمايلات شخصي خود بودند و ضربه اي را به پيکر نظام و ملت روا داشتند که آن هم باعث بي آبرويي و عدم استقلال ملت و نظام شود. اگر امروز اين افراد را به عنوان سران فتنه تلقي مي شوند به خاطر اين است که فضاي نظام و اصل مردم سالاري و انتخابات را در نظام بين الملل طور ديگري جلوه دادند تقلب در انتخابات را به عنوان شعار دروغين خود در پيش گرفتندو باعث بي آبرويي نظام شدند

امروز کساني که در پي تطهير سران فتنه هستند و مي خواهند ميرحسين موسوي و مهدي کروبي را به عنوان فتنه زده نه فتنه گر معرفي کنند به هوش باشند که خصومت شخصي با کسي وجود ندارد بلکه اين ضربه به استقلال و تمايت و آبروي نظام است که رفتار با آنها را اينگونه مي طلبد.

از سويي اگر گفتمان امروز مسئولان بلند پايه نظام از خطوط قرمز انقلاب عدول کند و به گفته خود را به سمت غير مصالح نظام پيش روند، قطعا شموليت در اين جرگه را خواهند داشت. لذا اينجاست که امروز رهبر معظم انقلاب اين سخن را به مطرح مي کند و بدان تاکيد دارد. امروز اگر مسئولان ما راه بي اخلاقي ها را در پيش بگيرنذد و فضاي قواي نظام را به حل مناقشات شخصي و سهم خواهي هاي سياسي و جناحي پيش برند يقيناً مانند افراد فوق ملت را نسبت به خود متنفر خواهند نمود و بي آبرو شدن نظام را به دنبال خود خواهند کشاند.

 

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 



جهت عضويت در کانال های خبري سلام لردگان روی تصاویر کليک کنيد
پیوند
سايت رهبري

دولت

مجلس